لیست اسم های کردی

در این فهرست برای شما لیست اسم های دخترانه و پسرانه با ریشه کردی را قرار داده ایم..البته اشتباه در همه جا ممکن است و امکان دارد که در این لیست هم اشتباهاتی شده باشد که از دوستان و بازدید کنندگان محترم خواهشمندیم که در صورت مشاهده اشکال و یا قرار ندادن اسمی ما را مطلع کنند تا برطرف شود.با سپاس

  • اسامی دختران
آ
اسم تلفظ ریشه معنی
آروا arva کردی نام فرشته ای در آیین زرتشت
آرینا arina کردی آریایی نژاد – از نسل آریایی
آسکی aski کردی آهو،کنایه از زیبایی و دلفریبی
آلند aland کردی اولین پرتو خورشید
آوات avat کردی آرزو،خواسته
آوین avin کردی-فارسی عشق
آوینا avina کری عشق
آیرین ayrin کردی آتشین
آگرین aygin کردی ایل زیبا

ا

اسم تلفظ ریشه معنی
اسرین asrin کردی اشک
اوین avin کردی عشق
اوینار avinar کردی عشق و دوست داشتن در حد کمال، عشق آتشین
ایوان evan کردی ایوان، تراس(نگارش کردی
ارینا کردی-فارسی
آرینا ، آریایی نژاد – از نسل آریایی

ب

اسم تلفظ ریشه معنی
بابان baban کردی خانهپدری ، نام عشیرهایی درکردستان ، نام منطقهای در کردستان ، لقب چند تن از احکام سلسله ‏بابان ، از چهرههای معاصر ادبیات کرد «شکرالله بابان»(نگارش کردی
بابیلان babilan کردی لفظ نوازش دختر کوچک از روی محبت(نگارش کردی
باپیو کردی بادسنج(نگارش کردی
باتوف batof کردی نام گیاهی است با گلهای قرمز رنگ(نگارش کردی
باتینوک کردی آلاله(نگارش کردی
باتینک کردی غنچه تازه ‏شکفته(نگارش کردی
بادر bader کردی جوڵانهوهی با ،فریشتهی بهڒێو بهری با= حرکت باد ،فریشته مأمور باد(نگارش کردی
بارنگ barang کردی ریزش باران همراه باد(نگارش کردی
باروشه barushe کردی بادبزن(نگارش کردی
باریز bariz کردی میوهایی که ‏به ‏وسیله ‏باد از درخت کنده می‏شود(نگارش کردی
باریزان barizan کردی رواج ، برکت(نگارش کردی
بارین barin کردی بارندگی، بارش(نگارش کردی
بازان bazan کردی جمع «باز» پرنده شکاری ، نام روستایی در کردستان ، در حال باختن،‌ بازنده(نگارش کردی
بازنه کردی النگو(نگارش کردی
بارو کردی نام آهنگی(نگارش کردی
بازور bazur کردی نام پرندهایی کوچک خاکستری رنگ(نگارش کردی
باژوران کردی جنوبیها ، طایفهایی از کردها(نگارش کردی
باژیر کردی شهر(نگارش کردی
باژیلان کردی محل وزش باد ، قبیلهایی از کردها که در اطراف خانقین سکونت دارند(نگارش کردی
باستینگ basting کردی گل نو شکفته(نگارش کردی
باسکار baskar کردی قدرتمند ، توانمند در بحث و استدلال(نگارش کردی
باشن bashan کردی خوب است. عالی است(نگارش کردی
باشیلا bashila کردی خانه ‏به ‏دوش(نگارش کردی
باغان baghan کردی چند باغ میوه که ‏در کنار یکدیگر قرار دارند ، نام روستایی در کردستان(نگارش کردی
بالین balin کردی کمکی دیوار و ستون ، چوبی که ‏پشت در نهند، کلون(نگارش کردی
بانو bano کردی خانم. بی‌بی. خاتون(نگارش کردی
بانواز banavaz کردی باخبر ساختن مردم با صدای بلند(نگارش کردی
باوان bavan کردی بابان ، خانه ‏پدری(نگارش کردی
باوشین کردی پنکه، بادبزن(نگارش کردی
باوند bavand کردی اصیل ، خانوادهایی معروف از کردها کهدر شمال ایران حکومتی پایه ‏نهادند(نگارش کردی
باوین bavin کردی صاحب ، از قبایل پراکندهکرد(نگارش کردی
باکوت bakut کردی میوهایی که ‏توسط باد ریخته باشد(نگارش کردی
با یخ ba yakh کردی پایداری ، ارزش، قدر(نگارش کردی
بتمان کردی نام رودخانهای در کردستان(نگارش کردی
بتین کردی پرحرارت ، قدرتمند(نگارش کردی
بچکول کردی کوچک(نگارش کردی
بختان bakhtan کردی بد شانسی(نگارش کردی
بختوان کردی مدینه ‏فاضله(نگارش کردی
بختور کردی بهروز، کامران،دارای روزگار خوش(نگارش کردی
بخشین bakhshin کردی عفو کردن(نگارش کردی
برزی barzi کردی جای بلند، سکو ، کنایه ‏از بلند قامت(نگارش کردی
برژان کردی کار
براژنگ کردی مژه(نگارش کردی
برژنگ کردی مژه
برژول کردی نگا «برژانگ» ، پرز گل گندم یا جو(نگارش کردی
برسیل کردی نوعی گرد نان(نگارش کردی
برشیو کردی عصرانه(نگارش کردی
برف آب barf ab کردی آبی که ‏از ذوب شدن برف سرازیر می‏شود و جویباری تشکیل می‏دهد(نگارش کردی
برقه کردی درخشیدن جسمی در مقابل تابش اشعه آفتاب یا هر چیز دیگر(نگارش کردی
بریا barya کردی واژه ایکاش(نگارش کردی
بریار baryar کردی قرار، عهد(نگارش کردی
برینداره کردی آمبولانس(نگارش کردی
بریوان barivan کردی دختری که گوسفندان بازگشته از چراگاه را صدا میزند.
بزان کردی شکست دهنده،نام روستایی(نگارش کردی
برین کردی نگا «بهزان»(نگارش کردی
بژدار کردی سهامدار، شریک(نگارش کردی
بژن کردی قد و بالا(نگارش کردی
بژوار کردی نوعی درخت سخت و خیلی محکم شبیه ‏آبنوس(نگارش کردی
بژول کردی نگا «برژانگ»(نگارش کردی
بژوین کردی نگا «بژوار»(نگارش کردی
بژیو کردی قوت، مایه زندگی(نگارش کردی
بشدار کردی سهیم، شریک(نگارش کردی
بشکو کردی شرکت سهامی(نگارش کردی
بفران کردی معصوم و روپاک مانند برف(نگارش کردی
بفرانبار کردی هنگام باریدن برف ، نام اولین ماهزمستان، دی ماه(نگارش کردی
بلار کردی آدم شوخ طبع(نگارش کردی
بلالوک کردی آلوبالو(نگارش کردی
بلنجه کردی خرامان، صاحب خرام ، نوعی گل خوشبو وخوشرنگ(نگارش کردی
بلواژ کردی آبگینه(نگارش کردی
بلیسه کردی لهیب، شراره(نگارش کردی
بلین کردی عهد، قرار(نگارش کردی
بناز کردی نازنین(نگارش کردی
بنان banan کردی عنفوان(نگارش کردی
بناو banav کردی نوعی درخت محکم و سخت که به خاطر سنگینی به زیر آب فرو می‏رود(نگارش کردی
بناوان banavan کردی کدبانو، خانهدار(نگارش کردی
بترخ کردی قیمتی(نگارش کردی
بنفش banafsh کردی نگا «وهنهوش»(نگارش کردی
بنگین کردی زندانی ابد(نگارش کردی
بنن کردی شاه کوه، جای سخت درکوه(نگارش کردی
بنین banin کردی نوعی گیاهی خوراکی که در بهار می‏روید(نگارش کردی
بورچین burchin کردی مرغابی ماده(نگارش کردی
بونخوش کردی خوشبو(نگارش کردی
بوندار bundar کردی دارای بوی خوش(نگارش کردی
بوکان bukan کردی زیبارویان ، عروسها ، نام شهری در کردستان(نگارش کردی
بوکبویانی کردی نو عروس(نگارش کردی
بوکین bukin کردی خیمه ‏شب بازی(نگارش کردی
بوین کردی خوشبو(نگارش کردی
بکیل کردی شخم زن(نگارش کردی
بی توش کردی همیشه ‏سایه(نگارش کردی
بی خال کردی بی نشان(نگارش کردی
بی خم کردی آرامش(نگارش کردی
بی وینه کردی بی نظیر(نگارش کردی
بیان bəyan کردی بامداد، پگاه(نگارش کردی
بیانه کردی نگا « بهیان»(نگارش کردی
بیبون کردی گلی وحشی کهدر کوهستانهای کردستان فراوان سبز می‏شود، بابونه(نگارش کردی
بیچم کردی هیئت ،سیما(نگارش کردی
بیری کردی زنی که شیر می دوشد(نگارش کردی
بیریفان کردی دوشیدن شیر گوسفند توسط دختران در کوهستان هنگام بهار (نگارش کردی
بیسان bisan کردی جالیز(نگارش کردی
بیستان bistan کردی جالیز(نگارش کردی
بیسو bisu کردی بی گمان ، کمینگاه ‏شکارچی(نگارش کردی
بیشو bishu کردی بی حد، بی اندازه(نگارش کردی
بیگرد bigard کردی بدون رقیب ، کنایه ‏از بسیار زیبا(نگارش کردی
بیلو کردی جویبار کوتاه ‏مدت (نگارش کردی
بینور کردی دیدنی(نگارش کردی
بینیار biniyar کردی بیننده(نگارش کردی
بیور کردی بی بهره ، عدد میلیون در ریاضی(نگارش کردی
بیوی کردی انسان بی آزار ، سلامت(نگارش کردی
بیکژ کردی هموار، صاف (نگارش کردی
بیکن bikan کردی بدون رقیب، یگانه(نگارش کردی
برزین Barzin فارسی-کردی
باشکوه ، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد ،نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت
بهار Bahār فارسی-کردی
نام اولین فصل سال، پس از زمستان و پیش از تابستان ، شکوفه درختان خانواده مرکبات ، کنایه از لطافت و زیبایی ، نام شهری در کردستان ، مرکز کردستان در دوره ‏سلجوقی ، لقب شاعر و نویسنده ‏و محقق کرد «ملک الشعرای بهار»

پ

اسم تلفظ ریشه معنی
پرزین parzin ترکی پرچینی از گلهای ریز به دور باغات
پرشنگ parshang ترکی قطره های آب که پاشیده می شود
پرنگ pə(e)rəng ترکی هم به ضم پ و هم به کسر پ خوانده می شود، برق شمشیر ، نور و فروق گوهر ، برقو تلألو هر چیز ، نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج
پژال ترکی جوانه نازک ، شاخه های تازه روییده و ریز درختان

ت

اسم تلفظ ریشه معنی
تانیا taniya ترکی تالار – تهنیا – دختر تنها

ج

اسم تلفظ ریشه معنی
جانام janam ترکی ضمیر دستوری(نگارش کردی

چ

اسم تلفظ ریشه معنی
چوک کردی چشمه

د

اسم تلفظ ریشه معنی
دانژه کردی غنچه گل نیمه باز
دلینا delniya کردی مطمئن
دلووان کردی مهربان ، دختر مهربان ، بانوی با محبت
دیلان dilan کردی نوعی رقص کردی

ر

اسم تلفظ ریشه معنی
راهین rahin کردی آموزنده
رژان ružan کردی روژان – روزها ایام
روژ ruž کردی روز
روژا ruža کردی ستاره
روژان ružan کردی روزها، روزان
روژانو ružano کردی روز نو ، روز تازه ، آفتاب تازه سر زده
روژدا ružda کردی طلوع خورشید
روژیا ružia کردی روز ، روشنایی
روژیار ružiyar کردی آفتاب، خورشید
روژین ružin کردی مانند روز، روشن
روژینا ružina کردی روژین
روژییار ružiyar کردی روزگار
روناک runak کردی روشن
رونیا runiya کردی-فارسی
بر وزن گونیا ، آنکه چهره اش مثل نیاکانش است ، اصیل و با نژاد. در کردی به معنای روشنایی

ز

اسم تلفظ ریشه معنی
زیوین zivin کردی نقره ای، نقره گون

ژ

اسم تلفظ ریشه معنی
ژالانه žalane کردی گیاهی زیبا و خودرو
ژاوه کردی نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
ژوان žovan کردی زمان، میعاد، ملاقات
ژینا žina کردی زندگی بخش
ژینو žinu کردی ژینا ، زندگی بخش
ژیوار živar کردی نام کوهی در اورامان
ژیکان žikan کردی زیبا و آرامش بخش – مرکب از ژیک (قطره باران) + پسوند نسبت

س

اسم تلفظ ریشه معنی
سارال saral کردی نام روستایی در نزدیکی سنندج
ساریسا sarisa کردی کوشا
سامینه samine کردی ماهر
سولاف sulaf کردی آبشارکوچک
سروه Sarveh کردی
نسیم صبحگاهی
سایمان ترکی–کردی
سایمان در کردی به معنی مانند سایه ودر ترکی به معنی خوان بزرگ،محاسب میباشد.
سایان sayan فارسی-کردی
منسوب به سایه ، رشته کوهی در آسیای مرکزی ، نام روستایی در نزدیکی همدان

ش

اسم تلفظ ریشه معنی
شاران šaran کردی گردنبند درست شده از بادام
شانا šana کردی باد ملایم
شاین šain کردی بر وزن فاعل ، شاهدانه
شیلر šiler کردی به فتح شین ، شلیل ، میوه ای خوشبو گوارا و آبدار شبیه شفتآلو و هلو
شوانه کردی گله بان، چوپان
شینا šina کردی قدرتمند
شمامه کردی
رایحه و بوی خوش. در کردی نام میوه ای است

ف

اسم تلفظ ریشه معنی
فرمیسک کردی
اشک چشم

ک

اسم تلفظ ریشه معنی
کژال kəžal کردی غزال ، دختری با چشمان زیبا
کوچیار koch yar کردی یارکوتاه قد(نگارش کردی
کانیا kaniya کردی
منسوب به کانی (چشمه)، ویژگی کسی که زایا و بارور است. سرچشمه
کازیوه Kāzi-veh کردی-فارسی
به معنای باد خنک و سرد اول صبح، سپیدی صبح که افق را فرا می‌گیرد

گ

اسم تلفظ ریشه معنی
گلاره gelare کردی مردمک چشم – به معنی هردو چشم هم بکار می رود
گلاویژ gelaviž کردی ستاره سهیل ، نام کردی ماه شهریور
گلباش golbash کردی از نامهای رایج میان زنان کرد
گولی goli کردی یک گل(نگارش کردی

ل

اسم تلفظ ریشه معنی
لار lar کردی طناز

م

اسم تلفظ ریشه معنی
ماسا masa کردی زیبا و درخشنده مثل ماه
مانگ کردی مانک، ماه
مانوشا manusha کردی نام یکی از کوههای سلسله جبال البرز که منوچهر پادشاه پیشدادی در آن بدنیا آمد
مانوشاک manushak کردی بنفشه، نام خواهر منوچهر پادشاه پیشدادی
مانک کردی مانگ، ماه
مه ترا کردی باران
مستوره masture عربی-کردی
پاکدامن پوشیده پارسا پنهان

ن

اسم تلفظ ریشه معنی
ناریا nariya کردی قاصدک
نشمیل nəšmil کردی زیبا
نیان niyan کردی رفیق -شریک زندگی
نیشا nisha کردی نشانه
نوژین کردی
زندگی جدید

و

اسم تلفظ ریشه معنی
وانیار vaniyar کردی با سواد ،فارغ التحصیل(نگارش کردی
وچان کردی زمان استراحت کوتاه(نگارش کردی
وردی verdi کردی کوچک، ریز‏نقش (نگارش کردی
وریشه کردی درخشش، برق (نگارش کردی
وش vash کردی خواستن(نگارش کردی
وشان vashan کردی ، افشان، کاشتن ، تکان شدید(نگارش کردی
وشن کردی خوب است(نگارش کردی
ولان کردی مکانیکهگل زرد بسیار داشته باشد(نگارش کردی
وناز کردی با وقار(نگارش کردی
وندا vənda کردی زن و دختر باسواد(نگارش کردی
ونوش کردی گل بنفشه(نگارش کردی
وهار کردی فصل بهار(نگارش کردی
ویان کردی دلربا ، محبت، علاقه، عشق(نگارش کردی

ه

اسم تلفظ ریشه معنی
هانا hana کردی پناه، امید،نفس، فریاد
هانه hane کردی چشمه
هستنوه کردی قیام تودهمردم (نگارش کردی
هفدن کردی وزن شعر (نگارش کردی
هفیان کردی آرام گرفتن (نگارش کردی
هگبه کردی رهآورد، هدیهسفر، خورجین(نگارش کردی
هلاله کردی گلی زرد رنگ خوشبو ، آلاله ، جارزدن، با خبر ساختن(نگارش کردی
هلپرین کردی رقصیدن(نگارش کردی
هموند hamvand کردی اعضاء (نگارش کردی
هنار کردی انار(نگارش کردی
هوران huran کردی آفتاب(نگارش کردی
هورشید hurshid کردی خورشید(نگارش کردی
هوری huri کردی نور خورشید (نگارش کردی
هوژین کردی آموختن (نگارش کردی
هوما huma کردی مرغ سعادت، فرخنده (نگارش کردی
هومان hu man کردی خودمان (نگارش کردی
هونراوه کردی کنایهاز کلام منظوم (نگارش کردی
هونیا hu niya کردی شعر (نگارش کردی
هیدیکا hidika کردی آرام.یواش ، به آهستگی
هیران hiran کردی قرار(نگارش کردی
هیزان hizan کردی نیرومند، توانا(نگارش کردی
هیژان کردی ارزیدن ، جنبیدن (نگارش کردی
هیلان hilan کردی آشیانه، مکان آرامش(نگارش کردی
هیمو کردی پاک دامن(نگارش کردی
هینا کردی ماهر
هینان hinan کردی آوردن(نگارش کردی
هیوان hivan کردی ایوان. تراس(نگارش کردی

ی

اسم تلفظ ریشه معنی
یکمال کردی ثروت تقسیم نشده، دوست جان‏جانی(نگارش کردی
یکیتی کردی اتحاد(نگارش کردی
  • اسامی پسران
آ
اسم تلفظ ریشه معنی
آدان adan کردی مفید سودمند
آران aran کردی درای طبیعت گرم – همچنین اسم شهری قدیمی که قباد ان را بنا کرد
آرنا arna کردی آریایی نژاد
آریتما aritma کردی نام یکی از سران ماد
آرین ariyan کردی آریایی نژاد
آرا ara کردی آزار دهنده آسیب رساننده – نام پادشاه مانایی
آسو aso کردی شفق،هنگام طلوع خورشید،همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند،نام محلی در مسیرلار به لنگه
آگا aga کردی آگاه، مطلع،با خبر،
آهیر ahir کردی آتش

ا

اسم تلفظ ریشه معنی
اربیل arbil کردی بسیار خوب (نگارش کردی
اردلان ərdə(e)lan کردی نام طایفه ای از ایلات کرد ایران
افشار afshar کردی نام ناحیهایی در کردستان(نگارش کردی

ب

اسم تلفظ ریشه معنی
باپوک bapok کردی کولاک(نگارش کردی
باپیر ba pir کردی پدر بزرگ ، کنایهاز دانای کهنسال ، تخلص شاعر کرد «باپیر دینوری»(نگارش کردی
بادلیس bad lis کردی کنایهاز همیشه ‏مست ، نام شهری درکردستان(نگارش کردی
بادینان badinan کردی بهدینان، مۆمنان ، نام عشیرهایی معروف در کردستان ، نام منطقهای درکردستان ، یکی از لهجههای زبان کردی(نگارش کردی
باریسان barisan کردی نام قبیلهایی ازکردها(نگارش کردی
باریکان barikan کردی دماغه ‏کوه(نگارش کردی
بازیار bazyar کردی بازدارنده، داور مسابقه پرش(نگارش کردی
بازیان bazian کردی مکان روباز ، مکانی نزدیک سلیمانیه ‏محل یکی از جنگهای شیخ محمود حفید با انگلستان(نگارش کردی
باژار bazhar کردی شهرک ، بازار، مکان داد و ستد(نگارش کردی
باسام basam کردی ترسناک(نگارش کردی
باسکان baskan کردی قلههای چند کوه ‏در یک سلسلهجبال(نگارش کردی
باشار bashar کردی مقاومت ، مقابله ، چاره، علاج،‌ درمان ‏(نگارش کردی
باشوان bashvan کردی نام کوهی در بانه، آشیانه (نگارش کردی
باشور bashur کردی جنوب(نگارش کردی
باشوک bashuk کردی نوعی پرنده شکاری(نگارش کردی
بالا bala کردی قیافه(نگارش کردی
بالبان balban کردی نوعی پرنده ‏شکاری(نگارش کردی
بالنده balande کردی پرنده(نگارش کردی
بالویز کردی سفیر(نگارش کردی
بالک balak کردی استخوان کتف ، نام کوهی در کردستان ، نام منطقهایی در کردستان ، نام قبیلهایی در کردستان ، نام روستایی در کردستان(نگارش کردی
باهوز bahuz کردی گردباد(نگارش کردی
باهیف bahif کردی بادام(نگارش کردی
باوا bava کردی بابا(نگارش کردی
باور bavar کردی مرز میان دو کشتزار(نگارش کردی
باکور bakur کردی شمال(نگارش کردی
بایزید bayzid کردی با ایمان، مۆمن ، نام عارفی مشهور کرد زبان «بایزید بسطامی» ، نام شهری درکردستان(نگارش کردی
بایف bayf کردی بادام(نگارش کردی
بتام batam کردی خوشمزه(نگارش کردی
بتاو batav کردی سریع(نگارش کردی
بجرگ کردی کنایه ‏از آدم بیباک وشجاع(نگارش کردی
بختیار bəxt(i)yar کردی کسی که شانس و اقبال با او یار است ، خوشبخت ، تخلص شاعر کرد «علی اصغر خان سالارشریف»(نگارش کردی
بختیاری bəxt(i)yari کردی خوشبختی، کامرانی ، یکی از تیرههای بزرگ کرد لرستان ، یکی از لهجههای زبان کردی(نگارش کردی
بخشان bakhshan کردی منتشر کردن(نگارش کردی
بخشیر bakhshir کردی سخی،بخشنده،سخاوتمند(نگارش کردی
برآلین baralin کردی نام گیاهی خوشبو است که مصرف طبی دارد(نگارش کردی
براخاس barakhas کردی دوست دانا و عاقل(نگارش کردی
برادوست baradost کردی دوست صمیمی ، نام یکی از قبایل کرد ، نام کوهی در کردستان ، نام منطقهای در کردستان(نگارش کردی
برام baram کردی خوشبو(نگارش کردی
براو barav کردی زمینی که بوسیله ‏چشمه یا رودخانه ‏آبیاری شود(نگارش کردی
برپرس کردی مسئول. رئیس(نگارش کردی
برناو کردی جای آفتابگیر(نگارش کردی
برچاو کردی منتظر ، زیبا ، پدیده(نگارش کردی
برداش کردی نتیجه(نگارش کردی
بردل bardel کردی صبحانه(نگارش کردی
برزان barzan کردی نگا «بارزان»(نگارش کردی
برزاو barzav کردی مد دریا(نگارش کردی
برزما کردی ماه شب چهارده. بدر(نگارش کردی
برگش کردی سینی، طبق(نگارش کردی
برمال barmal کردی جلوی منزل ، سجاده، خانهدار(نگارش کردی
برهم barham کردی بهره، حاصل، نام خوانندهکرد زبان «برهم حسن»(نگارش کردی
برو کردی بلوط(نگارش کردی
بروا کردی اعتقاد(نگارش کردی
بروار کردی آن قسمت از دامنهکوه که زیباترین قسمت آن می‏باشد ، نام منطقهای در کردستان نزدیک عمادیه(نگارش کردی
بروان barvan کردی پیش بند(نگارش کردی
بروسکان boroskan کردی جمع «بروسکه»(نگارش کردی
بروسکه boroske کردی برق ناشی از ابر یا هر چیز دیگر ، تلگراف(نگارش کردی
برکاو کردی دامنهکوه(نگارش کردی
برکو کردی خرمن کوچک قبل از خرمن بزرگ(نگارش کردی
برکوش bar kosh کردی پیش بند(نگارش کردی
بریان baryan کردی گذر آب یا باد(نگارش کردی
بریز کردی محترم(نگارش کردی
بریسکه کردی نگا «بروسکه»(نگارش کردی
برین کردی پیشین ، عریض، پهناور(نگارش کردی
بریندار کردی زخمی ، تخلص شاعر معاصر «محمد رستمی»(نگارش کردی
بریکار کردی وکیل(نگارش کردی
بزوتنوه کردی حرکت، جنبش ، کنایه ‏از پیروزی آرام آرام(نگارش کردی
بزوین کردی محرک(نگارش کردی
بژار کردی وجین کردن ، شمارش(نگارش کردی
بژوار کردی زمین سرسبز(نگارش کردی
بسام کردی ترسناک ، نام روستایی ، نام سرداری در دوره ‏بهرام گور ساسانی (نگارش کردی
بستک bastak کردی رختخواب ، نام یکی از بزرگان دوره سکایی(نگارش کردی
بستیر bastir کردی نوعی فرش با نقش‏های خیلی زیبا(نگارش کردی
بسود کردی دارای فایده(نگارش کردی
بسیه کردی کافی(نگارش کردی
بلباس کردی به برخی عشایر کرد بلباس می‏گویند(نگارش کردی
بلویر کردی نی‏لبک(نگارش کردی
بلیمت کردی نابغه(نگارش کردی
بنار کردی دامنهکوهکه ‏رو به ‏دشت است(نگارش کردی
بندن کردی بلندی روی کوه(نگارش کردی
بهیز کردی نیرومند(نگارش کردی
بوار کردی محل عبور در رودخانه(نگارش کردی
بوبان buban کردی بهسوی بالا (نگارش کردی
بوتان botan کردی لهجهای در زبان کردی (نگارش کردی
بودیان bodian کردی نام یکی از قبایل ماد(نگارش کردی
بورباش borbash کردی از فرمانروایان کاسی(نگارش کردی
بوژان کردی ، نمو کردن، شکوفا شدن ، بهخود بالیدن(نگارش کردی
بوسیان bosian کردی از قبایل ماد(نگارش کردی
بی بش bi bash کردی محروم(نگارش کردی
بیاره biare کردی نام روستایی(نگارش کردی
بیباک bi bak کردی با جرأت(نگارش کردی
بیتاوان bi tavan کردی بی گناه(نگارش کردی
بیرشاد bir shad کردی یادمان خوشحالی(نگارش کردی
بیرگا bir ga کردی یادگه. بیرگه. یادگه(نگارش کردی
بیرور کردی متفکر(نگارش کردی
بیزار bizar کردی کسی که ‏از اعمال زشت پرهیز کند (نگارش کردی
بیژن bizhan کردی مجرد، تنها(نگارش کردی
بیساران bisaran کردی بی سرها، بی دلیل قتل‏عام شدهها ، نام روستایی نزدیک سنندج (نگارش کردی
بیستون biston کردی محل عبادت خدا ، خانه ‏یا کاخی کهدرآن ستون نباشد ، محل و کوهی سنگی نزدیک کرمانشاه ‏که ‏فرهاد برای رساندن جوی شیر تا قصر شیرین مأمور به تراشیدن آن شد.(نگارش کردی
بیلاش bilash کردی مفقود الاثر. (نگارش کردی
بینر biner کردی بیننده(نگارش کردی
بابک Bābak اوستایی-پهلوی-کردی
استوار ، پدر کوچک ، پاپک، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبد معبد آناهیتا و پدراردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی، تخلص شاعرکرد «علی اصغر سریری»
برز آفرین Borzāfarin فارسی-کردی
تشویق بزرگ
برزفر فارسی-کردی
دارای قامتی با شکوه،بلند پرواز ، از سرداران کرد دوره ‏هخامنشی
برزو Borzoo فارسی-کردی
بلند بالا ، کنایه ‏از عظمت ،نام پسر سهراب پسر رستم زال
بهرام Bah-rām فارسی-کردی
فتح و پیروزی ، نام ستاره مریخ ، نام روز بیستم از هر ماه شمسی در ایران قدیم ، نام فرشته موکل بر مسافران و روز بهرام ، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام یکی از فرزندان گودرز گشواد که در دربار کاووس پادشاه ‏کیانی بود
بهمن Bah-man فارسی-کردی
نیک اندیش ، نام ماه یازدهم از سال شمسی ، نام فرشته نگهبان چهارپایان سودمند ، نام روز دوم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام ‏پسر اسفندیار پسر گشتاسپ پادشاه کیانی، تخلص شاعر کرد «فریدون بهمن»
بارزان barzan فارسی-کردی
نام بارزیا بارجان ، از طوایف قدیمی ایران که اسامی آنها در متون ساسانیان نیز آمده است و در زمان اردشیر بابکان در کوههای جنوب شرقی کرمان می زیسته اند ، همچنین نام یکی از طوایف معروف کردهای عراق
بارمان barman فارسی-کردی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی و از سپاهیان افراسیاب تورانی، نام یکی از سرداران دورهماد ، شخص محترم و لایق دارای روح بزرگ

پ

اسم تلفظ ریشه معنی
پاپریک paparik کردی نام گیاهی خوشبو است(نگارش کردی
پادار padar کردی ثابت(نگارش کردی
پادشا padesha کردی حاکم(نگارش کردی
پاره وان pare van کردی بانک(نگارش کردی
پاره یار pare yar کردی کارمند بانک(نگارش کردی
پایار payar کردی یاور(نگارش کردی
پشتیسار کردی یاور(نگارش کردی
پولا pula کردی فولاد
پاپک Pāpak کردی -فارسی
استوار ، پدر کوچک ، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی، پسر ساسان موبد معبد آناهیتا و پدربزرگ اردشیر بنیان گذار سلسله ساسانی

چ

اسم تلفظ ریشه معنی
چاوه chave کردی عزیز
چیا chiya کردی کوهستان، کوه
چیاکو chiyako کردی کوه کوچک

خ

اسم تلفظ ریشه معنی
خاوین khavin ترکی پاک سرشت

د

اسم تلفظ ریشه معنی
دادیار dadyar ترکی حامی قانون، مجری عدالت(نگارش کردی

ر

اسم تلفظ ریشه معنی
راشین rashin کردی توشه
ربن کردی یکدست. یک اندازه(نگارش کردی
روجیار rujyar کردی روژیار
روژمان کردی روشن مانند روز ، کسی که دارای فکر باز و اندیشه روشن است

ز

اسم تلفظ ریشه معنی
زانا کردی دانشمند
زانیار کردی دانا، دانشمند
زاور کردی جرئت
زوران کردی نام نوعی کشتی باستانی

ژ

اسم تلفظ ریشه معنی
ژاییز کردی اشک آتش
ژنوا کردی شنوا
ژیار žiyar کردی شهرنشینی ، تمدن ، زندگی شهری
ژیلوان کردی کوهنورد
ژیان žiyān کردی
خشمناک و غضبناک؛ (به مجاز) بی‌باک و شجاع . زندگی.

س

اسم تلفظ ریشه معنی
سامرند کردی نام کوهی است
سانا sana کردی آسان و راحت – گویش محلی صنعا پایتخت یمن که قهوه آن معروف است
سانان sanan کردی بزرگ ایل
سانیار sanyar کردی حامی وپشتیبان ، نام یکی از قبایل کرد
ساوان savan کردی سامان نام روستایی در نزدیکی سقز
ساکو saku کردی در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است
سوران suran کردی منطقه ای وسیع در کردستان ، یکی از چهار گویش اصلی زبان کردی ، جمع سور به معنی شادی
سیامد siyamad کردی نام کوهی است
سیروان siravan کردی عربی ساربان، نام رودی در غرب ایران که از استانهای کردستان و کرمانشاه می گذرد
سیوان sivan کردی ماه

ش

اسم تلفظ ریشه معنی
شارو sharu کردی بازمانده یا پنهان
شایار shayar کردی وزیر(نگارش کردی
شوان šo(ə)van کردی گله بان، چوپان

گ

اسم تلفظ ریشه معنی
گایار gayar کردی یار بزرگ. یار قدرتمند(نگارش کردی

ل

اسم تلفظ ریشه معنی
لاوین lavin فارسی-کردی
نام منطقه ای مرزی در مغرب ایران، نوازشگر، آواز خواندن همراه با نوازش

م

اسم تلفظ ریشه معنی
ماردین mardin کردی نام منطقه ای کرد نشین در ترکیه
مانوش manush کردی نام کوهی، نام چندتن از نیاکان منوچهر پادشاه پیشدادی
مهرداد mehrdad کردی نام یکی از پادشاهان سلسله اشکانی(نگارش کردی
میشواک mishvak کردی منطقه ای در کردستان

ن

اسم تلفظ ریشه معنی
نیهاد nihad کردی
نهاد ، سرشت ، طبیعت ، ضمیر دل ، بنیاد ، اساس ، قاعده ، مقام و جایگاه

و

اسم تلفظ ریشه معنی
واتیار vatyar کردی سخنگو(نگارش کردی
وادیار vadyar کردی اینطور که پیداست، ظاهر امر(نگارش کردی
واران varan کردی باران(نگارش کردی
وارش varash کردی بارش – باریدن باران
وتار کردی مقاله، سخنرانی(نگارش کردی
ورزان varzan کردی محافظ، نگهبان ، فصلها(نگارش کردی
ورزمیار varzmyar کردی حامی اهورا مزدا(نگارش کردی
ورزیار varzyar کردی برزگر(نگارش کردی
ورزیر varzir کردی برزگر(نگارش کردی
ورشنگ varshang کردی آفتاب خوشحال (نگارش کردی
ورگر vargar کردی با دوام (نگارش کردی
ورگیر vargir کردی مترجم (نگارش کردی
وریا varya کردی زرنگ، باهوش (نگارش کردی
ولام کردی ، پیام ، پاسخ(نگارش کردی
ویرا vira کردی شجاع(نگارش کردی
ویس کردی عشیرهیکرنگ (نگارش کردی

ه

اسم تلفظ ریشه معنی
هاوار havar کردی فریاد
هایکا hayka کردی آرام ، مرموز ، از اسطوره های کردستان
هستیار hastyar کردی احساس کننده، ادیب(نگارش کردی
هفال کردی رفیق(نگارش کردی
هلیرژاده کردی انتخاب شده(نگارش کردی
هلیژیر کردی انتخاب کننده(نگارش کردی
هلبست کردی شعر(نگارش کردی
هلدیر کردی آبشار(نگارش کردی
هلگر کردی ، بردارنده، حامل ، بلند نگهدارنده(نگارش کردی
هلگورد کردی بهترین جلودار (نگارش کردی
هلمت کردی حمله، هجوم(نگارش کردی
هلو کردی عقاب (نگارش کردی
هلورین کردی ریختن چیزی از بالا به ‏پایین(نگارش کردی
هلکو کردی کوهکوچک، تپه(نگارش کردی
هلکوت کردی فرصت، وقت(نگارش کردی
همایون homayun کردی مبارک، فرخنده، میمون، خجسته، مقامی در موسیقی(نگارش کردی
هنرمند honarmand کردی هنرمند(نگارش کردی
هوار havar کردی ییلاق ، خیمه سلطان در ییلاق(نگارش کردی
هوال haval کردی خبر ، رفیق(نگارش کردی
هوتخش hutkhash کردی صنعت گر (نگارش کردی
هوراز huraz کردی دوست صمیمی(نگارش کردی
هورام huram کردی مردم منطقهاورامان ، هنگام طلوع آفتاب(نگارش کردی
هورامان huraman کردی منطقهایی در کردستان نزدیک(نگارش کردی
هوران huran کردی مرغزار کوچک در کوهستان(نگارش کردی
هوزان huzan کردی بسیار دانا ، شاعر قصیدهسرا ، شخصی که از حادثهای باخبر است (نگارش کردی
هوسکر huskar کردی شنزار، کویر (نگارش کردی
هوشمند homayun کردی باهوش، زیرک (نگارش کردی
هوشنگ hušəng کردی تنها، بیکس ، از شاهان پیشدادی کهبنیانگذار جشن سدهمی‏باشد ، پسر سیامک نوه کیومرث(نگارش کردی
هوشیار hušyar کردی عاقل. خردمند ، بیدار(نگارش کردی
هوگو hugu کردی انس گرفتن ، عادت کردن (نگارش کردی
هولان hulan کردی چوگان بازی(نگارش کردی
هیدی hidi کردی آهسته، پاورچین (نگارش کردی
هیرا hira کردی فراخ، وسیع(نگارش کردی
هیرش hireš کردی فشار ، هجوم(نگارش کردی
هیرو hiru کردی گل ختمی (نگارش کردی
هیژا heyža کردی ارجمند ، شایسته، لایق(نگارش کردی
هیمن himən کردی آرام، موقر،شکیبا (نگارش کردی
هیوا hiva کردی امید (نگارش کردی

ی

اسم تلفظ ریشه معنی
یزدگرد yazdgerd کردی خدای زمین ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی(نگارش کردی

درباره ی محمدرضا

۴۹ دیدگاه

  1. با سلام و تشکر بابت این اطلاعات من میخوام بدونم ریشه اسم (شاشا) درکدام زبان  است و معنی آن چیست ؟

     

  2. باسلام و وقت بخیر.

    بسیار عالی بود با تشکر از شما.

    اسم  مارتیا  رو هم اضافه کنید.

  3. درود بر شما  

    من کورد هستم فقط چندتا اسم زیباو پرمعنی در واژگانتون وجود نداشت ک خدمتتون عرض میکنم:

    در لیست اسم های دخترانه چوپی و الان و سما و سروه شه تاو وجود نداشت در اسم پسرانه هم جای اسمهای زیبا وپرمعنی کوردیه دیاکو شاهو اژوان کارزان کارو مدریک هژار خالی بود

    سپاس از شما

     

    • درود خدمت شما..اگر معنی این اسم ها را میدانید برای ما بفرستید تا قرار داده شوند.با سپاس

  4. یکم اشکال داشت اما در کل عالـــــــــــــــــــــــی بود…… زنده باد کردســــــــــتان و اسم های کردی زبیا

  5. لطفاً نام هاوژین رو به لیست اضافه کنید در ضمن تلفظ لاتین هر نام رو هم جلوی آن بنویسید،باتشکر

  6. سلام اگه میشه منبع اسم هایکا رو معرفی کنید ویا کتابی ک اسم هایکا درونش ثبت شده چون ثبت احوال قبول نمی کنه بدون منبع

  7. سلام اگه میشه منبع اسم هایکا رو معرفی کنید ویا کتابی ک اسم هایکا درونش ثبت شده چون ثبت احوال قبول نمی کنه بدون منبع

    • یکی از اعقاب هایکا آرام نام داشت او حدود ارمنستان را توسعه داد و آن را به ارمنستان بزرگ و کوچک تقسیم کرد. ارامنه گویند، که او معاصر نینوس پادشاه آسور بود و چون مغلوب او نشد،نینوس او را بعد از خودش اول کس دانست و نام ارمنستان از او یا از آرمناک پسر هایکاست . یونانیها و رومیها این اسم را فرنگی دانسته تصور میکردند که از اسم آرم نیوس تسالی است واین شخص وقتی که یازون موافق داستانهای یونانی ، برای تحصیل پشم زرین به کلخید رفته رفیق او بوده است . (تاریخ ایران باستان ج ۳ ص ۲۲۶۸).

      • سلام

        ببخشین من کتاب تاریخ ایران باستان رو دانلود کردم ولی این کتاب ۲۲۰۵ صفحه دارد
        ممنون میشم صفحه دقیقی که اسم هایکا رو آورده برام بنویسید.
        ما این اسم رو انتخاب کردی ولی ثبت احوال قبول نمی کنه و درخواست هم دادیم مخالفت کردن باهاش.

        ممنون

  8. با سلام من اسم هوران رو برا دخترم انتخاب کردم . ولی متاسفانه اینجا هم تو لیست پسر ها هستش هم دخترها . خواهشا از دوستای کردی راهنمایی کنن منو. من اسم هوران و دوس دارم ولی متاسفانه سر دوراهی موندم فرزاد هستم از اردبیل

     

  9. با سلام و خسته نباشید و با تشکر از گرد آوری نامهای زیبا توسط سایت خوبتان خواهشمندست  ،ریشه نام دانژه  با ذکر منبع و مرجع در صورت امکان درج شود چون برای ثبت احوال  بدون ذکر منبع  قابل قبول نیست با تشکر از شما 

    • درود خدمت شما .این اسم در فرهنگ لغت دهخدا و فرهنگ فارسی و فرهنگ فارسی عمید ذکر شده.موفق باشید

  10. سلام میخواستم بدونم تلفظ اسم زریان چطوره؟

    اضافه ش کنید لطفا به همراه فینگلیشش:)

    • درود خدمت شما متاسفانه تلفظ این اسم رو نتونستم پیدا  کنم ولی در لغت نامه ده خدا حرف ز با فتحه خونده میشه
      زریان . [ زَ ]

    • زریان به همین صورت که نوشته شده تلفظ میشه هیچگونه فنحه کسره و ضمه ای نداره. zrian

       

    • در کردی بدون هیچ حرکتی تلفظ میشە (زریان=ziryan)

      اما چون توی فارسی این تلفظ مشکل هستش باید بەصورت ز‌ِریان تلفظ بشه

      درضمن تلفض زَریان اشتباه هستش(زەریان=zeryan)

  11. با سلام,میشه معنی اسم  هونا زو برام پیدا کنید,دخترونه ست

  12. با سلام,میشه معنی اسم ,هونا, رو برام پیدا کنید.دخترونه ست

    • درود خدمت شما اسم هونا در کردی نداریم تلفظ و شکل نوشتاریش هنا هست که در لغت نامه دهخدا و فرهنگ فارسی هست ولی معنی درستی برای این اسم بیان نشده .

  13. سلام ،سپاس از شما ،واقعا سایتتون عالی هست من همین اسمهای کردی دیدم خیلی خوب بود ،ولی این اسمها که کردی هستن رو نگذاشتید .
    کردیا (kurdia)به معنی دختر کورد
    جوانا به معنی دختر زیبا
    هاوژین به معنی شریک زندگی
    شاناز به معنی افتخار
    موفق باشید

    • سلام ممنون از سایت خوبتون

      من از اسم جوانا که این دوستمون گفته خییییلی خوشم اومد فقط تلفظ دقیقش نمیدونم چطوریه؟ jooana درسته؟!

      و دیگه اینکه رفتم نت در موردش کمی جستجو کردم بیشتر تلفظ حرف اول با ژ بود نه ج یعنی ژوانا…

      کدوم درسته؟!!

  14. اینجا فقط اسم کوردی ننوشتی، کلمات کوردی هم که اسم نیستند نوشته ای. مقلاً همان پنکه و بادبزن که مسلماً کسی اسم فرزندش را بادبزن و پنکه نمی گذارد. لطفا حذف کنید تا خواننده گمراه نشود.

    • عزیز جان از قدیم گفتند که خلایق را هرچه لایق
      اینجا زحمت کشیدن که مقابل هر کلمه کوردی معنیش رو هم گذاشتند و لازم نیست دیگه شما حرص کارهای دیگرانو بخورید، این اسامی که قرار نیست حتما واسه نامگذاری آدم باشه شاید کسی بخواد رو وسیله یا مغازه یا هر چیز دیگه هر اشمی بذاره
      بحرحال دستشون درد نکنه که زحمت کشیدند و مردم دنیارو با فرهنگ و ادبیات کوردی آشنا میکنند.

  15. محمدرضا نوری

    سلام , لطفا ریشه نام مادریک راکه به معنی ماد خوشبخت و خوشحال است و در زبان لری است بیان کنید. با تشکر نوری 

  16. سلام. اسم آرنا توی ثبت احوال به عنوان دختر ثبت شده. شما مدرکی دارید که نشون بده کردی هست و پسرانه؟

    ممنون

  17. سلام ممنون از تلاشتون

    اسم های کوردی دیگه ای هم هست که نوشته نشده

    دختر: سولین=غنچه گل _ سولان = گل خوش بو یا همان گل پر روتینا= خوش رو و چهره ای همچو آفتاب و…..

    پسر: سانان=بزرگ خانه اسم منطقه ای در کردستان به معنی خوش و وسیع_ یاسان: مهروزنده فکرکنم بشه_ روتین پسرانه روتینا و…..

  18. سلام ممکنه یک از اسم های گیاهان دارویی به کردی بگید که مناسب اسم گذاری برای فرزند پسر باشه؟ از لحاظ قوانین و ثبت احوال و.. مشکلی در اسم گذاری ندارم. ممنون می شم . و سوال هم دارم اسم شانا دخترانه به معنی باد ملایم برای پسر در میان کرد ها استفاده می شه؟ آیا نسیم . باد ملایم در اسامی پسرانه پیدا می شه؟ واقعا زبان کردی روح نوازه. 

  19. سلام شما اسم #ساید را قرار نداده اید لطفا قرار داده شود
    تلفظ:saida معنی :سایه ی مادر

  20. سلام اگرین به اتشین هستش که نوشتین ایل زیبا

  21. سلام ممنون بابت مطالب زیباتون ولی میشه لطفا معانی مختلف اسم آرا رو به زبان های کردی مختلف بنویسید؟ یعنی در همه ی انواع زبان های کردی معنی آزار و اذیت رو میده؟/

  22. سلام خیلی ممنون بابت معرفی اسامی
    اسم من گلاویژ،معنیش درست نوشتید(ستاره سهیل)،علاوه بر اون نام کردی ماه شهریور هم هست،درواقع اسم یک ستاره هست که در ماه شهریور طلوع میکنه
    شما این اسم رو گلاویز نوشتید لطفا اصلاحش کنید،متشکرم

  23. سلام
    من کورد هستم. یه چند تا اسم مینویسم.
    آگرین ….اسم دخترونه ست، اما آگری…. اسم پسرونه ست. که خود کلمه (آگر) به معنی آتش است. و اسم آگرین به معنی آتشین و بسیار داغ و سوزاننده است.
    پیشوا… اسم پسرونه ست و به معنی رهبر و پیشقدم است.البته پیشوا نوشته میشه ولی پِشَوا خونه میشه. یعنی peshava
    هاوژین… اسم دخترونه ست به معنی شریک زندگی… بدون حروف دیگه ای خونده میشنhawzhin

    شلّر… یه اسم دخترونه ست. اسم یک گل کوهستانی بسیار زیبا و نایاب قرمز رنگ بزرگ که برعکس گلهای دیگه روش به سمت پایین هستش.و ااینجوری خونده میشه SHLLER و یعنی روی ل تشدید داره و بعد از ل کسره میگیره

  24. لطفا منبع معتبر برای معنی اسم هایکا معرفی کنید چون ثبت احوال بدون منبع قبول نمیکنه

  25. سلام ثبت احوال نام سیوان را اجازه میده یا باید درخواست داد با همسرم تصمیم گرفتیم اگر بچمون پسر شد نامش رو بزاریم سیوان توی لیست هم بود

    • درود.این نام در ثبت احوال وجود دارد و شما برای قرار دادن اون روی فرزندتان مشکلی نخاهید داشت.با سپاس

  26. سلام میشه چند تا کلمه رو به کردی بفرمایید چی میشه؟
    زیور
    درخشان
    منحصر به فرد یا خاص
    طلا
    نقره
    اگر هم کلمه ی کردی برای اسم برند زیورآلات به نظرتون میرسه ممنون میشم راهنماییم کنید

  27. سلام خسته نباشید ثبت احوال اسم دانژه رو اجازه میده بزاریم ؟؟؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.